جدول جو
جدول جو

معنی پای ستور - جستجوی لغت در جدول جو

پای ستور
(یِ سُ)
قوائم حیوان:
نه مطرب که آواز پای ستور
سماع است گر عشق داری و شور.
، نام سازیست و آن کمینه ترین سازها باشد. (برهان) (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
پای ستور
هر یک از قوایم چارپایان، نام سازیست و آن کمینه ترین سازها باشد
تصویری از پای ستور
تصویر پای ستور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

منصب علم برداری چه توغ در ترکی علم فوج را گویند، (غیاث اللغات)، گرد آمدنگاه لوطیان و سر غوغایان شهری، پاتوغ، و مجازاً هرمجمعی از مجامع، و توغ نیزه ای است و بر سر آن دم اسبی منتهی بگلولۀ زرین
لغت نامه دهخدا
شعوری به نقل از جهانگیری آرد: که آن سازیست پست ترین سازها، - انتهی، این کلمه مصحف پای ستور است، رجوع به پای ستور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پای توغ
تصویر پای توغ
پاتوغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای آور
تصویر پای آور
بزرگ توانا با قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای سفر
تصویر پای سفر
پای گذر، پای گریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای سپر
تصویر پای سپر
پاسپر پاسپار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وی ستور
تصویر وی ستور
منگر کافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای آور
تصویر پای آور
((وَ))
بزرگ، توانا، باقدرت
فرهنگ فارسی معین